تحولات منطقه

یک روز در میانه پاییز سال ۱۳۶۱ ساعتی را در کلاس شیمی بود و ساعتی بعدتر را سوار بر مینی‌بوس بسیجیان اعزامی به جبهه. دفعه اولش نبود یک بار دیگر پاییز سال قبلش اسلحه به ‌دست در عملیات طریق‌القدس حاضر شده بود.

از سرباز امام رضا(ع) تا خادم امام رضا(ع)
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

این هم سرنوشت‌ عجیب نوجوانان دهه ۶۰ است دیگر! محمد نادری پسری بود که تازه پشت لبش سبز شده و مثل همه بچه‌های باغیرت آن زمان شجاعت کرده بود که باید لباس مقدس نظامی بپوشد و برای دفاع از میهن عازم جبهه شود. او پسری بود که در این میدان مرد شد و زخم‌های دفاع مقدس به تنش یادگار ماند.

حالا که در حرم مطهر امام رضا(ع) مقابل او به گفت‌وگو نشسته‌ایم باز هم یک لباس مقدس به تن دارد و خادم این ارض اقدس است و فرصتی شد تا از روزهای جنگ بگوید و حال امروزش در حرم منور رضوی.

از کلاس شیمی تا خط مقدم

نخستین بار در پاییز دهه ۶۰ عازم جبهه شد؛ از بشرویه به بستان. ۱۶ سال داشت و جزو معدود رزمندگانی که کار سختی برای راضی کردن پدر و مادرش برای اعزام نداشت، چون به قول خودش در جو آن زمان، پدر و مادرش زود رضایت دادند. یک دوره دو ماهه در جبهه بود و تجربه عملیات را هم کسب کرد.

آن طور که نقل می‌کند، آرامشش در جبهه بیشتر بود تا در خانه و مدرسه. وقتی در بشرویه بود نگران جبهه و جنگ بود، پس تصمیم گرفت در پاییز ۱۳۶۱ دوباره لباس رزم بپوشد. خودش تعریف می‌کند: من آموزش‌ها را دیده بودم و لباس و رضایت را هم داشتم، یک روز سر کلاس شیمی بودم که از پنجره متوجه حرکت مینی‌بوس رزمنده‌ها شدم، ساعت بعد کلاس شیمی را نرفتم، از خانه وسایل برداشتم و در مینی‌بوس نشستم، معلممان من را از پنجره کلاس در پشت شیشه مینی‌بوس دید، خندید و گفت: تو که الان کلاس بودی، کجا می‌روی؟ بعد هم برایم آرزوی سلامتی کرد و خداحافظی کردیم.

محمد نادری یکی از همان بازیگران دلاور صحنه نبرد دفاع مقدس بود، کسی که مانند خیلی از هم‌نسل‌هایش شجاع بود و سر نترسی داشت.

چهره محمد نادری در قاب شهدا

محمد نادری در دومین مرحله اعزامش، پس از حضور در خط مقدم در یکی از عملیات‌ها دچار جراحت‌های سنگینی می‌شود؛ جراحت‌های روی تن این رزمنده دفاع مقدس یادگار آن روزها هستند. محمدآقا می‌گوید: من در آن عملیات مسئول توزیع مهمات بودم که خمپاره ۶۰ در فاصله‌ای نزدیک به من اصابت کرد. خیلی از وقوع حادثه چیزی به خاطر ندارم. به یاد دارم پس از به هوش آمدن تا دو سال مرتب در بیمارستان‌های اصفهان، مشهد و شیراز در حال گذراندن دوره درمان بودم. پس از این حادثه به خاطر شدت جراحت‌ها و آسیب‌ها دو پای من کامل پلاتین‌گذاری شده بود و چشم راستم هم آسیب دید که سبب شد ۳۵ درصد بینایی این چشمم از دست برود و هنوز هم ترکش آن در چشمم هست.

این رزمنده دفاع مقدس از روزهایی نقل می‌کند که در بیمارستان اصفهان بستری بوده و دوستان و خانواده‌اش به دنبال نشانی از او بوده‌اند. خادم حرم مطهر رضوی تعریف می‌کند: نخستین بیمارستانی که پس از مجروح شدن بستری شدم، بیمارستان سپاهان اصفهان بود، خبرهایی از آمار شهدا و مصدومان جبهه به بشرویه رسیده بود و مردم خبر داشتند که تعدادی از بچه‌های شهرمان هم در این اتفاق بوده‌اند. وقتی از چند جا پیگیری کرده‌ بودند و خبری از من نبود فکر کرده بودند شهید شدم، خبرهایی هم به اشتباه به آن‌ها رسیده بود که محمد شهید شده است. وقتی این خبر پخش شده بود مسئولان دبیرستان شروع کرده بودند به نقاشی چهره من روی دیوار مدرسه که نیمه‌کاره ماند.

او ادامه می‌دهد: خلاصه پس از تماس‌های زیاد متوجه شده بودند که من در بیمارستان اصفهان هستم و با پدر و مادرم تلفنی صحبت کردم که ذوق زیادی داشتند.

سال ۱۳۶۵ به بعد برای چند مرحله دیگر محمد نادری فرصت حضور و خدمت در جبهه را پیدا کرد.

حرم مطهر امام رضا(ع) میعادگاه رفت و برگشت

اعزامی‌های جبهه از خراسان بزرگ یک میعادگاه خاص داشتند و پیش و پس از اعزام خودشان را به حرم مطهر می‌رساندند. محمد نادری هم آن روزها و زیارت‌ها را به خاطر دارد و می‌گوید: زیارت پیش و پس از اعزام حال و هوای خاصی داشت. یکی می‌آمد از امام رضا(ع) طلب شهادت می‌کرد، یکی برای رزمنده‌ها دعا می‌کرد، عده‌ای برای پیروزی ایران دعا می‌کردند و خلاصه مسیر همه اعزامی‌ها به حرم منور امام رضا(ع) می‌افتاد.

این خادم آستان جانان می‌گوید: من همیشه وقتی به مشهد می‌رسیدم اول می‌رفتم زیارت حضرت(ع)، چه وقتی از بشرویه می‌آمدم و چه وقتی در مسیر برگشت از جبهه بودم. در یکی از این زیارت‌ها خاطره‌ای در ذهنم ثبت شد؛ پس از عملیات طریق‌القدس از هم‌ولایتی‌های خودم در جبهه بی‌خبر بودم، در آن شب عملیات هم تعدادی اسیر و شهید داده بودیم و ذهنم مشغول این‌ها بود که چه اتفاقی افتاده تا اینکه در تابلو اعلانات حرم مطهر نام سه تن از دوستان و هم‌شهری‌هایم را در میان شهدا دیدم و لحظه سختی بود.

خدمت از جبهه تا تأمین ‌اجتماعی

خادم این روزهای آستان قدس رضوی، همه هشت سال دفاع مقدس را رزمنده‌ای پا به‌ جفت بود در خدمت ایران و انقلاب. پس از آن هم کوشید با درس خواندن و خدمت صادقانه در شغلش به مملکت خدمت کند. او می‌گوید: خرداد سال آخر دبیرستان از جبهه برگشتم که امتحانات را بدهم و دیپلم بگیرم، کلاس که اصلاً نرفته بودم، یک ماه با دو تن از هم‌کلاسی‌های درسخوان نشستیم به درس‌ خواندن و همه دروس را با نمره خوب قبول شدم.

پس از آن هم محمدآقا در چند آزمون استخدامی شرکت می‌کند و استخدام سازمان تأمین اجتماعی می‌شود، پس از آن هم ازدواج می‌کند و در این شرایط وارد دانشگاه می‌شود و مدیریت بازرگانی می‌خواند.

خادم کشیک هشتم امام هشتم(ع)

لحظه‌شماری محمدآقا برای خدمت کردن در حرم مطهر امام رضا(ع) در سال ۱۳۹۲ متوقف می‌شود و عنوان خادم افتخاری بخش کتب و انوار به این مرد می‌رسد، خودش تعریف می‌کند: در سال‌های فعالیت در سازمان تأمین ‌اجتماعی افراد زیادی به من می‌گفتند بیا و در حرم خدمت ‌کن، اما من به صورت دلی یک موقعیت و زمان بهتری می‌خواستم، دوست داشتم بازنشسته شوم و وقتی به خادمی آقا پذیرفته می‌شوم فکر و ذکری‌ جز خدمت و کار حرم و زائر نداشته باشم.

او ادامه می‌دهد: یک روحیه‌ای دارم که دنبال عنوان و سمت تشریفاتی نیستم. وقتی هم به خدمت پذیرفته شدم گفتم من را جایی قرار دهید که کار داشته باشم، یعنی بیکار نباشم، از کار ترسی ندارم و گفته‌ام هر کاری برای حضرت(ع) و زائران باشد انجام می‌دهم.

محمد نادری درباره نخستین شیفت‌های کاری‌اش تا الان می‌گوید: در آغاز خدمت افتخاری، خادم کشیک اول بودم و از این فرصت ذوق داشتم، مثل همین الان و همین امروز. بعدتر هم به کشیک هشتم رفتم که به یمن ثامن‌الحجج(ع) خادم این کشیک باشم.

نیت‌های خالصانه پای ایران و امام رضا(ع)

از سرباز بودن در تیپ امام رضا(ع) و خدمت به ایران امام رضا(ع) تا خادم حرم مطهر امام رضا(ع) بودن، تجربه شیرینی است که بر حیات ۶ دهه‌ای محمد نادری گذشته است. او در این دو موقعیت خط و ربط‌های زیادی پیدا می‌کند، از اخلاص در رفتار تا از خودگذشتگی ‌و حس خوب خدمت.

خادم آستان جانان اظهار می‌کند: هر جا نام امام رضا(ع) باشد و انسان قدمی بردارد ارزشمند است، در این دو فضا هم آن چیزی که برای من جلب توجه کرده این بوده که آدم‌های جبهه و خادمان حرم مطهر در این دو موقعیت من‌من کردن و خودبرتربینی نداشته و ندارند و این از خلوص نیت می‌آید.

خادمی فقط به لباس نیست

آقا محمد نادری تجربه ۱۰ سال خدمت افتخاری در بارگاه منور رضوی را دارد. او که معتقد است خدمت به زائر امام رضا(ع) در هر لباس و جایگاهی ارزشمند است، می‌گوید: طبق رسومات حرم مطهر احتمالاً در ماه‌های آینده به جمع خادمان کفشدار، خدام یا فراش اضافه شوم، ولی خدا می‌داند همه این موقعیت‌ها برایم یکسان است.

از نظر خادم و رزمنده امام رضا(ع) خادمی حضرت(ع) فقط به پوشیدن لباس خادمی نیست، او بیان می‌کند: هستند آدم‌هایی که جایگاه اجتماعی بالایی دارند و سن ‌و سال‌دار هستند اما در حرم منور قدم می‌زنند و زائران را راهنمایی می‌کنند. مهم این است که در عمل و در وجود خودمان خدمت کردن را باور کنیم و یقین که امام رئوف(ع) هم خدمت ما را می‌بینند و قبول می‌کنند.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha